تلخ و شیرین

این روزهایم خیلی تکراری و شبیه هم اند اما به امید روزهای بهتر مینویسم

تلخ و شیرین

این روزهایم خیلی تکراری و شبیه هم اند اما به امید روزهای بهتر مینویسم

تلخ و شیرین

محتاجم

به خیزشی نه از این خاک

به نغمه ای نه از این دست

به قصه ای نه چنین تلخ

به باوری نه چنین پست!

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
  • ۱ تیر ۹۶، ۲۲:۰۴ - کم نویس
    :))
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۶، ۰۱:۳۹ - قالب بلاگ رضا
    عجب

خواستگار خان

پر پر | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ

احساس بی تابی و سردرگمی بیچاره ام کرده...هر ثانیه چشمانم پر از اشک می شود و به زور و بدبختی قورتش می دهم..در کنار 5 نفر زندگی میکنم ک حسابی دوستشان دارم اما هیچ از حال من نمی فهمند...چ کنم؟

با این خواستگار چ میتوانم بکنم؟تو در قلب منی ..در تمام ثانیه های منی..چطور می  توانم ب یک مرد دل بدهم؟چطور می توانم چراغ خانه اش باشم...می توانم خوب دروغ بگویم اما نمی خواهم

اگر ن بگویم...گرچه ک بنظر می رسد نمیتوانم...با خودم فکر میکنم ن بگویم ک چ شود؟من و تو چ خوب و راحت ب خودمان دروغ می گوییم و دل خودمان را گرم نگه می داریم

برای تو راه بازگشتی نیست

کاش یکی حرفی میزد...هیچ کس نیست

  • پر پر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">