بی معنی شده ام
پر پر | شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ب.ظ
احمقانه بنظر نمی رسد؟اینکه حتی ب خودمان فرصت امتحان هم ندادیم؟ اینکه همه چیز دارد این شکلی میشود؟اینکه دارم توی قلبم دیوار میسازم و تورا پشت آن پنهان میکنم؟؟ ااینکه انقدر اعتماد بنفس به من بخشیده ای ک دارم حتی از تو ک همه چیزم از توست رد میشوم..اگر مثل تو مهربان نباشد،چه؟اگر مثل تو مواظبم نبود،چه؟ چکار باید بکنم..حتی اگر تو را به آزار شرکت در این جریان دعوت بکنم بازنده میشوی..نمیخواهم آنقدرها گند همه چیز بالا بیاید...کاش انقدر مواظبم نبودی..از وقتی تو رفتی دیگر هیچ کس مواظبم نیست.هیچ کس حواسش بمن نیست..مثل برگی در باد بی معنی شده ام
- ۹۴/۰۸/۰۹