افزایش سرانه مطالعه
دیروز گفتم برم گامی در جهت افزایش سرانه مطالعه بردارم. رفتم دانشگاه تا کتابخونه ثبت نام کنم..خانمه بهم گفت برای ثبت نام کلن باید برم ی ساختمونه دیگه پیش ه ی خانمی ک کارش ثبت نامه... رفتم اونجا.در ه خانمه قفل بود. آقای تاسیسات گفت ک مرخصی هست فردا بیا.از اونجایی ک این موضوع خیلی برای من مهمه! امروز باز شال و کلاه کردم رفتم دانشگاه.
این دفعه درش باز بود اما نبودش..ساعت 11 تا 12 وایسادم پشت درش.ساعت 12 اومد.تو راهرو قبل از اینکه بذاره من دهنم باز بشه:
- خانم برا ثبت نام باید از 8 تا 11 بیایید.
+ ببخشید ، من از این موضوع اطلاع نداشتم..دیروز هم ک اومدم کسی بهم نگفت.
- من برای مرخصی رفتنم باید از شما اجازه می گرفتم؟
+ ن.قصد من جسارت نبود.میگم یعنی لطفا قبول کنید فردا نمیتونم بیام
- ای بابا نمیشه! فردا صبح ساعت 8 بیا کپی کارت دانشجوییتو تحویل بده و برو!!!
+ ببخشید برا ثبت نام چیا نیازه؟
- هیچی.من شماره دانشجوییتو تو سیستم بزنم. فقط برو انقد وقت منو نگیر.خارج از وقت اومده _ حرفم میزنه.
+ خانم باور کنید فردا نمیتونم بیام.برا گرفتن کتاب خیلی عجله دارم.لطفا کپیمو بگیر
- از دست شما آدمای نامنظم.باشه.._(در حالی ک لطف میکنه کپی رو میگیره)برو 10 روز دیگه کارتت فعال میشه برا کتابخونه!!!!!!!
+ ببخشید میشه بپرسم کار و سمت ه شما کلن چیه؟
- مسئول ثبت نام کتابخونه
و در را محکم ب روم بست.
- ۹۴/۱۱/۲۵
عجب ادمی بوده :|