سردرد
امروز از ظهر ک بیدار شدم سردرد شدیدی داشتم. هماتاقیام خواهش کردن بریم بیرون برای خرید و نخواستم ک ن بگم..نخواستم آدمی باشم ک همیشه میگم من نمیام...بدتر و بدتر شدم و تا این لحظه سردرد امونم رو بریده
رییسمون گفته اگر میخواید بیایید باید فردا اکی بدید ک قرارداد امضا کنیم_اون گفت قرارداد من میگم تعهدنامه..تعهد ک مث کارمندا درست بریم و درست بیاییمو زیرش نزنیم..تابستون و .. خیلی نامردیه..مامث کارمندا بریم و بیاییم اما حقوقمون اندازه ی نقطه چینا باشه.تا زنگ زد فورا تصمیم گرفتم فردا بگم من نمیام اما بهش گفتم باید با والدینم مشورت کنم و فردا اطلاع میدم..بابا اما گفت اره امضا کن..حالا گیج شدم...همیشه تصمیم گیری واسم سخته
نمره هامونو دارن میزنن..3 تاشو زدن..شایدم علت سردردم همین باشه...چطور بخاطر افسردگی های مقطعی بی مزه دارم دستی دستی دکترای بدون کنکورو از دست میدم..آقا راه برگشتی هست؟من پشیمونم ک تمام تلاشمو نکردم
صبحا سرکار بمون شیر میدن.یواش رفتم ی شیر از یخچال برداشتمو تاریخشم خوندمو نی رو زدم توش و پشت 3 تا قرص حجم زیادی رو مکیدم... شیره لخته لخته شده بود م یجوری بود..دلمه زده بود...
خیلی ناراحتم..نکنه امشب بمیرم؟من طاقت مریضی ندارم
- ۹۴/۱۲/۰۴