جمعه
پر پر | شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۳ ب.ظ
جمعه ها هرچند هم ک با هم متفاوت باشند آخر همه شان یکجور به پایان می رسد. قدیم تر ها ک بچه بودم مادربزرگم میگفت تمام پنج شنبه مرده هایمان منتظرند چیزی برایشان بفرستیم ...وقتی فراموششان میکنیم و یادشان نمیکنیم آنها غمگین می شوند و آه می کشند و دلتنگیشان ب ما سرایت می کند...
نمیدانم این حرف واقعا یک اعتقاد قدیمی ست یا از خودش درآورده بود تا بعدش بما بگوید:
مادر پنج شنبه ها برای خاله ات کاری بکن تا آه نکشد...
این هفته خیلی دلتنگ کننده بود من سعی کردم دلتنگی ام را پشت آشپزی پنهان کنم....تا حالا ن آش پخته بودم ن تنهایی دلمه...هم آش پختم و هم دلمه....نمی دانم یک چیز ذاتی است یا ارثی...بعضی ها می توانند مزه های خوب خلق کنند و بعضی ها نه...من واقعا عاشق این چیز در خودم هستم ک میتوانم مزه های خوب بیافرینم...هیچ چیز دلمه را نداشتیم و همه چیزش را جایگزین چیزهای دیگر کردم....مرغ بجای گوشت ، رب گوجه بجای رب انار....آبغوره بجای سرکه...آخرش خوب شد اما....بچه ها کلی ذوق کردند....توی نت نوشته بود باید ساعت 1 بگذاریمش اما 10 دقیقه بعد ک بهش سر زدم ته قابلمه کاملا سوخته بود
یک آهنگ ک پیدا می شود که دوستش دارم هزار بار گوش میکنم تا مغزم هنگ کند
- ۹۵/۰۹/۲۰