تلخ و شیرین

این روزهایم خیلی تکراری و شبیه هم اند اما به امید روزهای بهتر مینویسم

تلخ و شیرین

این روزهایم خیلی تکراری و شبیه هم اند اما به امید روزهای بهتر مینویسم

تلخ و شیرین

محتاجم

به خیزشی نه از این خاک

به نغمه ای نه از این دست

به قصه ای نه چنین تلخ

به باوری نه چنین پست!

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
  • ۱ تیر ۹۶، ۲۲:۰۴ - کم نویس
    :))
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۶، ۰۱:۳۹ - قالب بلاگ رضا
    عجب

همینجوری

پر پر | سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۰۵ ب.ظ

سلیقتونو نمیدونم.اگر باب سلیقه نبود، ببخشید



  • پر پر

راستی!

پر پر | سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ق.ظ

یادم آمد چرا حالم گرفته است

میگویند دنیا کوچک است..نمیدانستم انقدر

امشب متوجه شدم بعضی هایی ک ب وبلاگ پسر خوب رفت و آمد دارند ب اینجا هم رفت و آمد دارند_ با این حالت حال نمیکنم

چرا حواسم را جمع نکردم! چرا اینطوری شد!!

دوس ندارم.

  • پر پر

یادم باشه دیگه همبرگر دانشگاهو رزرو نکنم

پر پر | سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ق.ظ

بعضی چیزها هم مایه ی آبروریزی ادم است..ترجیح میدهد قایمشان کند

مثل من ک ترجیح میدادم نگم امروز امتحان داشتم و دیروز 4 تا فیلم نگاه کرد

امروز هم دوتا

این کارها و ادا اصولها یعنی برگشتم ب هرچ بودم و ترکش کرده بودم

ترم قبل واقعا با عشق و انگیزه درس خواندم

همین ادا ها را داشتم اما یک چیزهایی هم خواندم

حالا اما خیلی شلم

خیلی خیلی

خواهرم برای فردا یک مقاله را حتمن میخواهد بعئ من از 6 دارم نت گردی میکنم

منتظرم کارد ب استخوانم برسد بعد شرو کنم ب ترجمه..جوری ک ب 7 صبح برسد

اینها یعنی پرپر داری از دست میری

از دست ه غمگین بودن خسته شدم

دیروز آخرین روزش بود..تصمیم گرفتم از امروز غمگین نباشم..الکی_ مثلا دست خودم است...

پ.ن: همبرگر مزخرف، سردرد

  • پر پر

در بیابان جنون ، سرگشته ام چون گردباد..

پر پر | يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۷ ب.ظ

 به زور از زیر پتو بیرون می‌آیم و با چشمان بسته میروم سمت دست‌شویی. کتری را روی گاز میگذارم و می‌آیم گوشه ی تخت مینشینم و موهایم را شانه میزنم...سفره ی صبحانه را پهن میکنم...نمی توانم چشمانم را باز نگه دارم...می لغزم زیر پتو ..میبندمشان

این تویی ک همسرت را برای بیدارکردن میبوسی.همانطور ک مرا میبوسیدی..همانطور ک ناز مرا میکشیدی. قلبم درد می گیرد

چشمانم را ببندم یا باز کنم؟؟؟ چطور به زندگی ام ادامه دهم؟

فقط میگویم:خدا!

  • پر پر

گروس عبدالملکیان

پر پر | يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ق.ظ

نامت را در پرانتزی می‌نویسم 

که آن را برای همیشه خواهم بست.

  • پر پر

بلای زمینی

پر پر | يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۹ ق.ظ

باورتون نمیشه ..از زمین و آسمون داره برام میباره..یعنی میباره ها...انقد چیزا پیش اومده که حتی سخته بنویسم

فقط خواجه حافظ شیرازی مونده ک کارش لنگ من باشه براش مقاله ترجمه کنم وگرنه استاد بندازتش

درررررررسسسسسسسساااامممممممم

خداحافظ شاگرد اولی

  • پر پر

موضوعات جدید

پر پر | يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۶ ق.ظ

دو تا موضوع  اضافه کردم تا راجع به فیلمایی که میبینم یا کتابایی ک میخونم اگر چیزی داشتم بنویسم.البته متاسفانه من تا فیلم باشه کتاب نمیخونم/تاسف برانگیزه. بقده موهای سرم!! فیلم دیدم ..البته جدیدنا تهران مانع هر دو فعالیت میشه

ساختم دیگه! 

بگید آفرین

  • پر پر

خوشحالم

پر پر | جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ب.ظ

و از خودم راضیم..خوش حالم ک ب شکل بقیه در نمیآیم..خوشحالم ک همینی ک هستم، هستم..خوشحالم ک میتوانم، زورم میرسد بعضی حرفها را تا ابد توی دل خودم نگه دارم..هرچند ک دلم را بخورند...بر زبان نخواهم آوردشان...

هرچند ک دنیا همینقدر کثیف باشد من خودم خواهم ماند..

هرچند ک تلخند...من شیرین خواهم ماند

  • پر پر

نمیدونم

پر پر | پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ب.ظ

کاش یکی پیدا مشدو میآمد میگفت من واقعا چطور دختری ام..چون شاید اشتباه میکنم اما من همیشه  فکر میکردم در یک مورد موفقم ... ایجاد فضای باز و راحتی برای بقیه..من هرگز تو زندگیم کسی رو معذب نکردم.. همیشه بیشترین همدلی رو با بقیه داشتم و همیشه خیلی خیلی کم پیش اومده از کسی بدم بیاد ..شاید ب انگشتای یک دستم نرسه..خودمو جاشون میگذاشتم و اشتباهاتشونو رفتاراشونو درک میکردم..حتی اگر بدترین کارارو بام کرده باشن از منظر اونا ب قضیه نگاه میکنم. ن ک تایید کنم اما درک میکنم و دوستشون دارم.

این رو یکی از امتیازا و ویژگی های مثبت شخصیت خودم میدونم

توی رابطه با پسر ه خوبم ب اعتقاد خودم فضای باز زیادی بهش داده بودم..هرگز کاری نکردم ک حرفی رو نتونه بمن بزنه..همیشه میتونسته هرچیزی بگه..هرچیزی ک ب دل و مغزش راه پیدا میکنه..از شرم آورترین عقده هایی ک همه ی آدما تو دلشون دارن تا بزرگترین نیازا

مجبورش نکردم کاری بکنه ..جایی بره..چیزی بخره...رفتاریشو تغیر بده

من همیشه انقد اعتماد بنفس نسبت ب خودم و رابطم داشتم ک توی چیزی کنکاش نکردم..تحقیق و جست و جو نکردم..فقط اعتماد کردم

حالا اما چیزایی میشنوم ک قلبمو میشکنه و وجودمو ب وسواس میندازه..من اشتباه بودم 5 سال و نمیفهمیدم یا پسرها بی لیاقت اند؟

پسر ه خوب، تو لیاقت همه ی اون آزادی ک در رابطه با من بهت میدادمو نداشتی؟

.

  • پر پر

افسردگی یعنی..

پر پر | پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ب.ظ

افسردگی یعنی بشینی و برای دل فوزیه زن محمدرضا شاه گریه کنی

  • پر پر