تلخ و شیرین

این روزهایم خیلی تکراری و شبیه هم اند اما به امید روزهای بهتر مینویسم

تلخ و شیرین

این روزهایم خیلی تکراری و شبیه هم اند اما به امید روزهای بهتر مینویسم

تلخ و شیرین

محتاجم

به خیزشی نه از این خاک

به نغمه ای نه از این دست

به قصه ای نه چنین تلخ

به باوری نه چنین پست!

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
  • ۱ تیر ۹۶، ۲۲:۰۴ - کم نویس
    :))
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۶، ۰۱:۳۹ - قالب بلاگ رضا
    عجب

به مناسبت شب آرزوها

پر پر | جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ب.ظ

یکی از مسائلی ک توی خونه ما واقعا درگیری ایجاد میکنه مسئله "نماز" خوندنه.

از بچگی همیشه این حس رو داشتم ک نمازی ک بابا ب زور و ضرب و هزار بدبختی ما رو مجبور ب خوندنش میکنه واقعا چ فایده ای داره...همیشه وقتی مامان راجب عذاب و جهنم و اینکه اگر نماز نمیخونی هیچی نیستی صبح تا شب حرف میزد یکجور ناراحتی و نفرتی حس میکردم

کم کم این مسئله شکل جدید و بغرنجی ب خودش گرفت...بطوری ک هر غلط اضافه ای ک میکردیم و هرطوری ک میشد بابا پشت بندش می گفت: نمازتو خوندی؟ 

و ب این شکل زبون ما رو کوتاه میکرد...یادمه قدیما برای فرار از بداخمی و بداخلاقی ک کل روز قرار بود نصیبم بشه سحرها با چشم بسته بیدار میشدم و میرفتم توی دستشویی... بعد برمیگشتمو چادر رو می انداختم رو سرمو چند دقیقه پای سجاده مینشستم...بعد سریع می غلطیدم توی تشکم...بعدترها بابا سیستمشو آپدیت کرد و میومد پشت در دستشویی می ایستاد تا ببینه دست و صورت ما خشک هست یا تر...ما هم سیستممونو ارتقاء دادیمو ب محل های مسح آب می پاشیدیم تا تر باشن...هنوز هم ک از خودم سوال میکنم تو ک خودتو تر میکردی چرا وضو نمیگرفتی...تو ک چادر میپوشی و سر سجاده مینشینی چرا نماز نمیخونی _ نمیدونم....

از این حالات بی اعصابی راه فراری نبود جز اینکه بعدترها وقتی بابا میپرسید نماز خوندین: ما ب دروغ می گفتیم بعله.

در حقیقت من برای آدمایی ک نماز میخونن ارزش زیادی قائلم و بنظرم ارزشمند و قابل اعتمادن اما خودم هم هرگز نفهمیدم چرا نمیتونم مث بچه ی آدم نماز بخونم... 

خلاصه اینکه ایندفعه ک از خونه میومدم بابا گفت: 

- میخوای ازت راضی باشم؟

* آره.

- فقط در صورتی ک نماز بخونی ازت راضی میشم...

 

پ.ن: دیشب رفتم مسجد و اعمال شب آرزوها رو انجام دادم و آرزو کردم بتونم بابامو از خودم راضی نگه دارم...هرچند هنوز نمیدونم چطوری.

  • پر پر

نظرات  (۳)

اگه شروع کنی میبینی که اصلا سخت نیست! باهاش اخت میشی :)
 فقط کافیه موتورت و روشن کنی
منم شب ارزوها هیچ ارزویی نکردم
هیچی!
پاسخ:
اگر آرزویی نداری ک خوش بحالت واقعا
  • خانوم فیروزه ای ...
  • نماز... 
    و خدا همین زندیکیست... 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">